Now he's gone, I don't know why
And till this day, sometimes I cry
He didn't even say goodbye
He didn't take the time to lie

زمستون

 

اسم تورو نوشتم روی بخار شیشه

نوشتم این زمستون بی تو بهار نمیشه

بارون

 

من و بارون تو خیابون داریم از فردا میخونیم

که دوباره نکنه ما تنها بمونیم...

عجب هوایی.لذت بخشه.یه هوای دو نفره.ولی من یه نفرم

باور کن!

 

من به تو گفتم چقدر برام عزیزی.خندیدی.باور نکردی؟به خدا راست میگم.اینجا میگم که باورت بشه.قبول کن.شاید هنوز باور نکردی...

رفیق

 

ای رفیق ناخوشی هام

این خوشی باید بمیره

جز تو همراهی ندارم

تا شب از من پس بگیره...

انتظار

 

به من از فرسنگها دوری تو گرمی هرم نفسهات میرسه

انتظار عزیز من دیگه بسه...

من و کنسرت و تغییرات

 

وقتی رضا صادقی تو بلندگو گفت:

داشتم فراموشت میکردم اما باز دوباره دیدمت تو غمها غوطه ور شدم چرا؟

اشک تو چشام جمع شد.تازه تنها شده بودم که این آهنگو گوش میکردم.دیدم که بعد تو من از دریای غم بیرون نیومدم.دلم واسه خودم سوخت که گیر من افتاده.میخوام از دریای غم نجاتش بدم که دیگه تو غمها غوطه ور نشه.فکر نمیکردم یه کنسرت ساده انقدر تو روحیهء خراب من اثر داشته باشه.الان شادم.هنوز دوست دارم هنوزم از رفتنت ناراحتم ولی باهاش کنار اومدم.پس از این به بعد دنیامو روشن میکنم.

من و تو

 

تو که رفتی ، من که تنهام ، اونا که تنهایی من براشون فرقی نداره ...

من کجام؟؟؟؟؟؟

نگو

 

بهت گفتم با من امشب چیزی از رفتن نگو.گفتی چشم و سرتو انداختی پایین و واسه همیشه رفتی...

سلام

 

سلام

این تنهایی های منه که تو این وبلاگ نوشته میشه.فقط جنبه درد دل داره.میخوام یه جایی واسه شبگریه هام داشته باشم.