دربارهء زندگیمون مینویسیم که هیچ نویسنده ای قادر به نوشتنش نیست.چرا که انقدر عاشقانه و بعضی اوقات انقدر تلخه که فقط خودمون میتونیم ازش سر دربیاریم و بنویسیمش.حالا محمدم،این من،این تو و این وبلاگ ما.
ادامه...
نه اینکه دوست داشته باشم همه رو گیج کنم ، تک جمله ای نوشتن رو دوست دارم (; از اول که من اینطوری نمینوشتم ... میدونی ، حرف دونیم تموم شده ... در مورد متن ایندفه ات : طرف اهل عمل بوده نه حرف ...
سلام کشفت کردم (-: دمش کرد ٬خداییش آدمه حرف گوش کنی بوده که هیچی نگفته با این حال از رفتنش میشه این رو فهمید که انتخابش رو کرده بوده و از اون مهم تر ٬ به انتخابش پایبند بوده ... خلاصه تحلیل های زیادی بر این متن مترتب است که چون معلوم نیست که تنها جنبه مجازی داره ٬ یا بر حقیقتی دلالت دارد و بهر حال ٬ شخصیت شخص مورد نظر هم مشخص نیست ... از ادامه دادن چشم پوشی می کنیم ! یا حق
سلام خوش اومدی به این بلاگ آسمونی. خب شما گفتی «از رفتن چیزی نگو» اون بنده خدا هم گفته «چشم». محققان بر این باورند که شما باس(باید) میگفتی: «نرو!» اونوخت (اونوقت) اوشون (ایشان) هم نمیرفته! پیروز باشی.
بازم سلام یادته یه موقع هایی بچه ها برای کامنت های همدیگه کامنت میگذاشتن ... یادش بخیر ٬ چه ایام بکامی بود ! برای زنده شدن یاد اون روزهااا ... ضمن تایید فرمایشات حضرت هیچکس (!) فلاسفه بر این واقعیت ٬ تاکید موکد دارند که قطعا محققان می توانستند قبل از بروز این فاجعه ( رفتن اون بنده خدا ) مراتب را به نویسندگان پست اخیر اعلام نموده و بی شک جوایز نفیسی را نیز از آنه خویش می کردند !!! ترجمه : عمو جان ٬ نوشدارو پس از مرگ سهراب به درده عمه ی عزیزه غریبه هم نمیخوره ٬ چه برسه به دورانه تنهایی (-:
( البته کامنت محمد کاملا منطقی بود هااا ٬ این متن فقط یک انتقاد طنز آلود بود ... ) یا حق
نه بابا چه بد اخلاقی ... زبونم یه خورده زخم داره ولی بد اخلاق نیستم ... همونطوریم که بارها گفتم زبان نوشتار گنگه ... حالت رو بیان نمیکنه ... من همین مشکل رو خودم داشتم ...
دوست دارم ... شایدم حوصله ندارم
نه اینکه دوست داشته باشم همه رو گیج کنم ، تک جمله ای نوشتن رو دوست دارم (;
از اول که من اینطوری نمینوشتم ...
میدونی ، حرف دونیم تموم شده ...
در مورد متن ایندفه ات : طرف اهل عمل بوده نه حرف ...
سلام ...
اولا ورودت رو به دنیای بلاگر ها تبریک میگم ... ایشالا رفیق نیمه راه نباشی و بمونی ...
چه میشه کرد؟! تو این دنیا نباید دل بست به هیچ چیز ...
شادباشی ...
سلام
کشفت کردم (-:
دمش کرد ٬خداییش آدمه حرف گوش کنی بوده که هیچی نگفته با این حال از رفتنش میشه این رو فهمید که انتخابش رو کرده بوده و از اون مهم تر ٬ به انتخابش پایبند بوده ...
خلاصه تحلیل های زیادی بر این متن مترتب است که چون معلوم نیست که تنها جنبه مجازی داره ٬ یا بر حقیقتی دلالت دارد و بهر حال ٬ شخصیت شخص مورد نظر هم مشخص نیست ... از ادامه دادن چشم پوشی می کنیم !
یا حق
سلام
خوش اومدی به این بلاگ آسمونی.
خب شما گفتی «از رفتن چیزی نگو» اون بنده خدا هم گفته «چشم».
محققان بر این باورند که شما باس(باید) میگفتی: «نرو!» اونوخت (اونوقت) اوشون (ایشان) هم نمیرفته!
پیروز باشی.
بازم سلام
یادته یه موقع هایی بچه ها برای کامنت های همدیگه کامنت میگذاشتن ... یادش بخیر ٬ چه ایام بکامی بود !
برای زنده شدن یاد اون روزهااا ...
ضمن تایید فرمایشات حضرت هیچکس (!) فلاسفه بر این واقعیت ٬ تاکید موکد دارند که قطعا محققان می توانستند قبل از بروز این فاجعه ( رفتن اون بنده خدا ) مراتب را به نویسندگان پست اخیر اعلام نموده و بی شک جوایز نفیسی را نیز از آنه خویش می کردند !!!
ترجمه : عمو جان ٬ نوشدارو پس از مرگ سهراب به درده عمه ی عزیزه غریبه هم نمیخوره ٬ چه برسه به دورانه تنهایی (-:
( البته کامنت محمد کاملا منطقی بود هااا ٬ این متن فقط یک انتقاد طنز آلود بود ... )
یا حق
شما چشاتو وا کن ...
سه رو دو خوندی ...
یه دکتر برو واسه چشات ...
سلام
سپاس از حضورت
قالب وبلاگت اصلا جالب نیست. نیاز به تغییرات داره اگر واقعا قصد ادامه دادن داری البته !
تا سلام...
سلام
اگر دوستتون داشته باشه بر میگرده...!!
سلام.
ممنون که به من سرزدید
نه بابا چه بد اخلاقی ...
زبونم یه خورده زخم داره ولی بد اخلاق نیستم ...
همونطوریم که بارها گفتم زبان نوشتار گنگه ... حالت رو بیان نمیکنه ... من همین مشکل رو خودم داشتم ...
من هیچ اومدنی ندیدم که رفتن توش نباشه پس اگه به کسی دل بستی باید پای ایناش بشینی چرا که تو این روزگار آدما از دنیا بی وفا ترن
سلام.
ممنون که سرزدین...
بابای
اگه نمیگفتی نمیرفت!