نگرانی...

 

چرا نگرانی؟جنبه داشته باش.اتفاقی نیفتاده.تو که اینجوری نبودی.چه مرگته؟بیدار شو.از اول میدونستی خوابه.چرا بیدار نمیشی؟پاشو دیگه.چشماتو باز کن.چشمات میسوزه؟آره حق داری ولی باید بیدار شی.تا آخر عمر که این خواب ادامه نداره.پاشو گوشیو بردار یه تلفن بزن تا آروم بشی.اینجوری بهتره...

 

 

گوشیو بردار تا صدات یه ذره آرومم کنه...

نظرات 3 + ارسال نظر
نقره ای چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:06 ق.ظ http://silverheart.blogsky.com

بهتره؟ ... نمیدونم ... نظر نمی تونم بدم ... چون نمی دونم چه خبره ... شاید بهتره

ممدم ممد اهوازی چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:59 ق.ظ http://mamadahvazi.blogsky.com

خوش به حال اون که با تو حرف میزنه

امیر چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:59 ق.ظ http://namira.blogsky.com

....باید بیدار شی.تا آخر عمر که این خواب ادامه نداره.پاشو گوشیو بردار یه تلفن بزن تا آروم بشی.اینجوری بهتره...

مطمئنی که خوابه؟
مطمئنی که بعد تماس آروم میشی؟
......مطمئن نباش!
دلم داره جون میکنه...دست یکی تو دستشه........حقیقته!!!
الله حافظ!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد